فصل نامه ادبی فرهنگی سبو

بس مبارک بود چو فرّ هما ***** اول کارها به نام خدا

فصل نامه ادبی فرهنگی سبو

بس مبارک بود چو فرّ هما ***** اول کارها به نام خدا

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۴ مطلب با موضوع «مطالب شماره پنجم» ثبت شده است

سبیل چخماقی

آیا تا به حال سبیل چخماقی دیده اید؟ یا داشته اید؟ آیا از روش های نگهداری سبیل چخماقی چیزی میدانید؟ آیا میدانید در چه زمانی و به چه علت این نوع سبیل در ایران مد شد؟ پس با ما همراه شوید!

نقل شده است که فرستادگان خسرو پرویز به محضر پیامبر سبیل های پرپشت و کلفتی داشته اند. در کلامی از پیامبر (ص) داریم که هر کس شبیه گروهی باشد، از آنهاست. همین دلیل و بی ابرویی که خسرو پرویز با پاره کردن نوشته پیامبر به بار آورد باعث شد که مسلمانان سبیلهای خود را کوتاه کنند و بر ریش خود بیفزایند. اما این پایان سبیل پرپشت نبود! بلکه بعد از روی کار آمدن صفیان و اینکه خودشان را متصل  به شیخ صفی الدین اردبیلی و مرشد وی می دانستند و آن مرحوم هم گویا سبیل کلفتی داشته، دوباره سبیل چخماقی به رونق افتاد.

این نوع سبیل اما دست گیری های بسیاری داشت و اگر به  آن رسیدگی نمی شد و روزی چندبار به آرایش و نظافتش پرداخته نمی شد؛ آویزان می شد و از هیبت می افتاد. سبیل پرپشت و متراکم وقتی به هم پیوسته می شود و جلا پیدا می کند که چرب شود و با دست مالش داده شود. در آن زمان طبقات متوسط و پایین جامعه اگر توانایی داشتند خود به چرب کردن و مالیدن سبیل خود می پرداختند اما طبقه ی مرفه بی درد سبیل چرب کن استخدام می کردند. سبیل چرب کن قبل از میهمانی ها ی مهم یا قرارهای کاری سبیل فرد مذکور را با روغن مخصوص چرب می کردند و با مهارت مالش می دادند. طبیعا هرچه مهارت بیشتری داشتند کیفیت کارشان و به تبع آن رضایت مشتری بالا می رفت و مشتری متمکن راضی دستمزد خوبی پرداخت می کند!

(اصطلاح سبیل چرب کردن از همین قضایا آمده است و یعنی رشوه و حق و حساب دادن به کسی، هم معنی با خر کریم را نعل کردن.)[1]

زهرا مولوی



[1] برگرفته از کتاب "زیباترین ضرب المثل های فارسی" ، گردآوری شده توسط محمد صادقی سیار و حسین حسینی، انتشارات کمال اندیشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۱۰
مدیر مسئول سبو

سالی دیگر

 

 

 چقدر تند میزند تقدیر ورق های زمستان را

حلول ماه  خواهد شد ز پشت ابر شب پیدا

 

چه ایامی گذشت و ما بدون درد خندیدیم

چه شبهایی پُراز کابوس چه شبهایی که غم دیدیم

 

یکی حسرت شد و دیگر رسیدش تا شب میلاد

یکی خوش بود و دیگر هم ز دست غصه زد فریاد

 

یکی باران چَشمانَش تب حس بهاری داشت

یکی هم بر در قلبش غم و درد نداری داشت

 

یکی میشست با شبنم دو چشمانش ز بد بینی

یکی از کعبه غافل شد به راه جهل و بی دینی

 

یکی  شوق عجیبی در دلش مظلوم نمایی کرد

یکی هم خالی از احساس شبی عزم جدایی کرد

 

یکی بخشید خونش را برای نبض بارانی

یکی اما کشید بر دار به نام حق انسانی

 

یکی در خانه اش وا شد ره یک نوگل تازه

یکی با مرگ همراهش همه دنیا رو میبازه

 

چنین سالی گذشت اما برای پار دلتنگیم

در این تکرار هر لحظه برای خانه میجنگیم

 

اگر روزی دوباره آتشی بارید حرفی نیست

در اینجا شغل عشق گاهی برای زندگی کافیست

 

و حتی عید امسالم اگر خط قطاری مُرد

بدان برکت ازین خانه برای تا ابد میبُرد

 

همین امروز را دریاب˓ بیا و خستگی در کن

بیا و قصه را بشنو زمان را با خوشی سر کن

 

بدان کمتر شود هر روز نفس های خدا در تو

اگر  بد بود  امسالت  به راه سال دیگر  رو

 

بیا و برکنیم از نو˓یک هفت سینی بنام سال

پر از سکه پر از سبزه بریم از سردی امسال

 

مریم مختاری

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۵۰
مدیر مسئول سبو

پنجمین شماره  منتشر شد

از همه شما عزیزان بابت استقبال بی نظیرتون سپاسگذاریم

توزیع نشریه روز های 

15، 16 و 17 اسفند

مکان: لابی دانشکده داروسازی

دانشگاه علوم پزشکی اصفهان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۴۸
مدیر مسئول سبو

طرح هویت و استقلال 

اثر علی نعمت الهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۲۳
مدیر مسئول سبو